متن عاشقانه: باران پاییزی
باران پاییزی
باران پاییزی ببار، ببار شاید کمی از غم هایم را بشویی و با خود ببری
ببار که من هم با اشک هایم همراهیت خواهم کرد
ببار که عاشق قدم زدن زیر بارانم بدونه چتر ...
ببار باران تا کسی اشک هایم را نبیند تا که نپرسد چرا چشمانت مثل باران است
چون جوابی برایشان ندارم آخر چه بگویم که هر چه بگویم برمیگردد به یک نفر
آن کس که رفت و برای همیشه آسمان چشمانم را ابری کرد ...
آن یک نفر مثل خورشید بود برایم، ستاره شب هایم بود برایم
نیازی پر از شور و حال بود یرایم ...
اما چه فایده که او رفت و فقط به فکر خودش بود ...
ببار باران که با باریدنت هزاران را خوش میکنی
اما اشک های من کی را میتواند خوش کند ... ؟
ببار باران که آخر تو بند میایی اما اشک های من ادامه دارد ...
این مطلب در تاریخ: 23 بهمن 1393 ساعت: 21:12 منتشر شده است